شهيد مهدي جان پرور

شهيد مهدي جان پرور در سال 1340 در روستای گورابپس شهرستان فومن چشم به دنيا گشود در يك خانواده مذهبي و نسبتا محروم به دنيا آمد شهيد مهدي در همان اوايل كودكي علاقه خاص به مسائل مذهبي داشت در بيشتر مجالس سوگواري شركت داشت نمازهاي خود را سر وقت مي خواند وي دوران تحصيلات ابتدائي در مدرسه گوراب پس گذراند و براي ادامه تحصيلات به روستاي شالماء رفته و با معدل بسيار عالي مدارك سيل را اخذ نمود و براي ادامه تحصيل به دبيرستان امير كبير (شهيد كديور) شهرستان فومن رفته و مدرك ديپلم خود را زماني كه انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري امام خميني اوج گرفته بود اخذ نمود بعد از اخذ ديپلم شروع به فعاليت براي پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام نمود و جزء اولين كساني بود كه شعار مرگ بر شاه و درود بر خميني را بر ديوار گوراب پس نقش نمود و با كمك برادران دست به تشكيل انجمن اسلامي زد و مجالس ديني و قرآن براي خواهران و برادران مي گذاشت و دائما سعي مي نمود تا انقلاب به پيروزي نهايي برسد و به مردم محروم تا حد توان كمك مي نمود شهيد مهدي جانپرور هنوز مقداري از وقتش    به خدمت سربازي  مانده بود اما بنا به تکلیف    تصميم گرفت به خدمت اعزام شود   او بعد از آموزش داوطلبانه به جبهه ها اعزام گرديد از آنجائيكه خودش تعريف مي كرد و نيز از فرمانده اش و برادران رزمنده ديگر شنيده شده در بيشتر عمليات شركت داشت بويژه در حمله فتح المبين شهيد مهدي از آنجائيكه در دفترچه خاطرات خود بيان كرده قسم خورده بود كه تا آخرين قطره خونش با صداميان بجنگد وي فرماندهي تانك مربوط به خودش را بعهده داشت و زماني خورشيد داشت غروب مي كرد به حمله ادامه داد از آنجائيكه فرمانده اش نقل مي كرد به او اصرار كردم كه تو بايد كارهاي دفتري را انجام بدهي و صلاح نيست كه تو به حمله بروي قبول نكرد و برادر رزمنده ديگري مي گفت كه شهيد مهدي جلوي ما بود ساعت 5 بود كه موشك صداميان به تانك وي اصابت كرد و تانك منفجر شد و شهيد مهدي سالم به زمين مي خورد كه ناگهان صداي برادر رزمنده اش را مي شنود و دوباره روي تانك مي رود كه در اين موقع مهمات تانك منفجر مي شود   تا اينكه‌ در هفدهم‌ ارديبهشت‌ 1361  لاورانه جنگید ودر منطقه هویزه به فیض شهادت نائل گردید.
 
وصیت نامه شهید مهدی جان پرور
 بسم رب شهدا و الصدیقین
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و باسلام و درود بر شهیدان اسلام بالخص [بالأخص] شهیدانی که با ریختن خون وفدا نمودن جان خویش اسلام و انقلاب اسلامی را آبیاری نموده و دیگر بار حماسه خونین کربلا را در جبهه های غرب و جنوب ایران این سرزمین عاشقان خون گرامی داشتند . و بیاد سربازانی که برای هل من ناس [ناصر] ینصرنی حسین و امام امت حاضر را لبیک گفته وبا نیروی سرشماراز ایمان به قلب دشمن کافر و مرتد هجوم برده وبه دشمن بزدل و نادان و اربابشان فهماندند که این قانون الهی همیشه پایدار و استقرار پیدا کرد و کسانی مثل مطهریها و رجائی ها و مدنی ها بخاطر خود این انقلاب جان عزیز خویش را فدا نمودندوما هم که امانت خون آنها هستیم و باید باشیم لذا من هم بعنوان یک ، ایرانی ومسلمان وظیفه حفظ دانستم که این امانت را قبول نموده و تا آنجائیکه قدرتم ایفا می کند برای حفظ اسلام و پاسداری از انقلاب و مرز بوم ایران اسلامی بکوشم و با این شعار که تا آخرین قطره خونم ساکت نخواهم نشست و همگام با برادران دیگر رزمنده باید نیرویی که بر ضد اسلام برخیزد مبارزه  خواهم نمود . چون انتخاب این راه آخرش به شهادت میرسد لذا وظیفه شرعی خود دانستم که سفارساتی را بعنوان وصیت نامه به پدر و مادر و برادران و خواهران و بطور کلی دوستان و آشنایان یاد آوری نمایم.
درود و  سلام فراوان به پدر ارجمندم که همیشه مانند یک استاد راهی ترسیم نموده و در همان اول زندگیم سلام را درگوشم زمزمه کرد . بعد از اسلام به چنین پدری باید از زحماتش تشکر نمایم چون در تمام ملایمات و فراز و نشیب زندگی را تحمل نمود تا مارا به جایی برساند و بتواند . ما را فردی مسئول و آینده ساز مملکت عزیزمان بسازد. آری پدر جان موقع مقرر و وعده موعود فرا رسیده و آن امیدی که داشتند الآن دارد جامه عمل می پوشد و آن اینکه فرزندت بخاطر گرامی داشتن انقلاب حسین در جبهه علیه کافران حاضر گشته و اگر خدا قبول نماید. و شهادت را نصیب بنده نماید تنها خواهشم از شما این است که همانطوریکه سر افراز بودید سرتان بالا و خدای ناکرده هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید.
 
 
پدر جان: از اینکه زحمات زیادی را برای بزرگ کردن فرزندی چون من را کشیدید و شبها بدون اینکه خوابی را در چشمانت ببینی مرا از گزند سردی و گرمی حفظ کردی و بالاخره با تمام رنج و مشقت مرا به این درجه رساندی متشکرم . و از اینکه من حرفی جزء تشکر از شما را ندارم و جبران زحمتهای شما را نمی توانم بکشم مرا ببخشید . مادر جان هروز ما روز امتحان است . روزی که تمام موجودات و مهمتر از همه ما انسانها باید جوابگوی اعمال خودمان باشیم در حال فرارسیدن است واز طرفی چون هر روزه مشاهده می کنیم که برادران ما از پس این امتحان بخوبی بر می آیند و اگر به یاری خدا من نیز توانستم از این مسئولیت که بر دوشم گذاشته شده بر آیم و به خیل این برادران پیوندم آن روز باید روز شادی برای شما باشد چون شما و هر مادر دیگری موقعی شاد و خوشحال می گرددکه فرزندش به هدف نهائی خود برسد . مادر جان در روز تشیع[تشییع] جنازه ام عوض اینکه لباس سیاه به تن بپوشی لباس شادی بپوش ، چون روح من بیشتر شاد خواهد گشت؟ اینکه گریه نمایی بخند چون فرزندت به ارزش اعلایی رسیده و رسیدن با این مقام والا چیزی جز شادی را بهمراه نخواهد داشت دیگر عرضی ندارم و امیدوارم که خداوند صبر به شما عنایت بفرماید ؟ چند جمله ای به برادران و خواهران و دیگر خانوا ده هایم می نویسم . ضمن عرض سلام و دعا به تک تک عزیزان . خواهشمندم که همگام با دیگر برادران و خواهران در حفظ اسلام کوشا باشیم و هیچوقت اسلام و امام امت روی بر نگردانی . وهمیشه سروتان قوی و اتکا به خدا داشته باشید هیچوقت اجازه به دشمن جهت ا ینکه سر بجنباند ندهید و سرکوبشان نمائید در آخر سخنم را با سخنان امام علی (ع) و یک شعار که امیدوارم همیشه ورد زبانتان باشد به پایان می رسانم  در مقابل دشمنان نهراسید . کنه دندانهایتان را بهم بفشارید و به قلب دشمن هجوم برید   
 
 
انقلاب اسلامی ایران پیروز است چون ;روح الله دارد . یوم الله دارد . حزب الله دارد پاینده ایران :
بر قرار باد پرچم خونین اسلام به رهبری امام خمینی
30/1/60           مهدی جانپرور