شهيد علياكبر جمالي
شهيد علياكبر جمالي ملسكامي فرزند محرم به سال 1341 در روستاي ملسكام شهرستان فومن ديده به جهان گشود. دوران كودكي را طي نمود وو عرصه علم دانش شد پس از آن با مشكلات و تلاش بسيار توانست، ديپلم بگیرد. پس از دوره تحصيل مدتي بيكار بود، تا اينكه به خدمت رفت.
دوره آموزشي را طي كرد و پس از آن در گردان 290 مراغه ازتوابع استان آذربايجان غربي مستقر گرديد. مدتي بعد در برابر هجوم وحشيانه كافران بعثي، به بانهي استان كردستان اعزام شد و در آنجاا به مبارزه پرداخت. سرانجام در شانزدهم مرداد 1364 توسط مزدوران داخلي حزب كومله كردستان بهشهادت رسيد .مزار این شهید در روستای ملسکام فومن می باشد.
وصيتنامه شهيد علي اكبر جمالي
بسم الله الرحمن الرحيم
پروردگارا آنقدر غرق در گناه و فساد بوده ام كه اكنون قدرت اينكه قلم بدست گيرم ووصيت را بنويسم ندارم چون معتقدم فقط پاكان وزاهدان خدا لياقت شهيد شدن را دارند .
بارالها زياد در تلاش بوده ام تا در مسير تو باشم و براي تو بنده اي مخلص باشم هر چند كه لطف تو شامل من بوده و سر افكنده ام و اميد بخشش دارم .
اي خدا اي پرورش دهنده محمد و فاطمه و اي ايجاد كننده علي و حسن و حسين دردمندم دل شكسته ام و روحم از شدت درد مي سوزد و بدان اميدم كه اين جان بي ارزشم را كه بهاي باز پس دادن گناها نم بيش نيست با ياري ات در راه اسلام قرار دهي تا شايد براي محو شدن گناهانم كفاره اي باشد و يا تو به اي را پذيري و بيامرزي مرا كه در هر حال به تو محتاجم و نااميد نيستم زيرا بنده تو هستم و مي دانم كه خداي من ارحم الراحمين است .
قرار بده مرا از سپاهت كه براستي سپاهيان تو پيروزند و قرار بده مرااز حزب خودت زيرا كه پيروان حزب تو از رستگارانند .
برادران و خواهران مسئله مهم و اساسي كه امروز در جامعه ما در حال حاضر بيشتر رسوخ كرده و خود من بسيار در آن غوطه ور بودم ظن بد به ديگران مي باشد كه سوء اين ظن خبالث نفس است و اين مسئله يكي از القائات شيطان مي باشد چون كه معتقدم جز خدا و با كمك و علائم غيبي خدا هيچ انساني از وجود انسان ديگر آگاه نيست بنابراين چگونه انسان مي تواند چيزي را كه نمي داند در حق ديگري معتقد باشد... و اما پدر عزيز بيش از اندازه براي شما ايجاد نارضايتي نمودم و فرزندي لايق براي شما ها نبودم مرا ببخشيد و از من راضي باشيد تا خدا هم از من خوشنود گردد و مرا بيامرزد .
خواهر عزيز همچون فاطمه زهراسلام الله عليه درمقابل سختيها و گرفتاريها استوار باش هر چند كه هستي و هر موقع بياد من افتادي در ازاء گريه كردن دستهايت را هر چه مي تواني به سوي خدا بلند كن و خدا را همچون ديگر خواهران شكر كن . پايان