شهيد لطيف‌ پسنديده‌

معلم شهيد لطيف‌ پسنديده‌ بوييني‌ فرزند شعبانعلي‌ به‌ سال‌ 1341 در روستاي‌ بويين شهرستان  فومن‌ متولد شد. از آنجايي ‌كه‌ در سن‌ هفت‌ سالگي‌ به‌ همراه‌ خانواده‌ در روستاي‌ شنبه‌بازار ساكن‌ شده‌ بودند، لذا دوره‌ ابتدايي‌ رادر اين‌ روستا به‌ پايان‌ رسانيد و پس‌ از آن‌، دوره‌ راهنمايي‌ و دبيرستان‌ را در شهر فومن‌ گذراند.
در سالهاي‌ اوليه‌ دوره‌ متوسطه‌ او كه‌ همزمان‌ با اوج‌ مبارزات‌ مردمي‌ به‌ رهبري‌ حضرت‌ امام‌ بود، درتظاهرات‌ و راهپيمايي‌ها شركت‌ فعال‌ داشت‌، تا اينكه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ در 22 بهمن‌ ماه‌ سال‌ 1357پيروز گرديد و در پي‌ آن‌ شماري‌ از نهاد و انجمن‌ها، از جمله‌ انجمن‌ اسلامي‌ دانش‌آموزان‌ به‌ جهت‌ برخورد با حركات‌ منحرفين‌ در مدارس‌ شكل‌ گرفت‌ و شهيد پسنديده‌ نيز در اين‌ ايام‌، يكي‌ از اعضاي ‌فعال‌ انجمن‌ مدرسه‌ خود، يعني‌ دبيرستان‌ كديور فعلي‌ گرديد.
در 31 شهريور ماه‌ 1359 كه‌ ارتش‌ مزدور عراق‌ شروع‌ به‌ تجاوز به‌ خاك‌ ايران‌ نمود و در پي‌ آن‌، امام ‌فرمان‌ تشكيل‌ نهاد بسيج‌ را در سراسر كشور دادند، شهيد پسنديده‌ از همان‌ ابتداي‌ تشكيل‌ اين‌ نهاد،وارد آن‌ گرديد و بعد هم‌ يكي‌ از اعضاي‌ فعال‌ و مهم‌ پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ روستاي‌ شنبه‌بازار شد. دراين‌ پايگاه‌ بود كه‌ شهيد پسنديده‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ فرهنگي‌ ـ مذهبي‌ پرداخت‌ و كلاسهاي‌ قرآن‌ و گروه ‌سرود براي‌ بچه‌هاي‌ محل‌ تشكيل‌ داد. علاوه‌ بر اينها، شهيد پسنديده‌ عشق‌ و علاقه‌ي‌ وافري‌ به ‌شركت‌ در جبهه‌ و جنگ‌ داشت‌، از اينرو در پاييز سال‌ 1362 زماني‌ كه‌ در مركز تربيت‌ معلم‌ زنجان ‌مشغول‌ تحصيل‌ و همچنين‌ فعاليت‌هاي‌ فرهنگي‌ و مذهبي‌ بود، اجازه‌ شركت‌ در جبهه‌ را گرفت‌ و ازآنجا به‌ فومن‌ مراجعه‌ و از نهاد بسيج‌ اين‌ شهرستان‌، به‌ منطقه‌ي‌ جنگي‌ مريوان‌ اعزام‌ گرديد.
پس‌ از دريافت‌ فوق‌ ديپلم‌ آموزش‌ ابتدايي‌ در سال‌ 1363، وارد نهاد آموزش‌ وپرورش‌ گرديد و درمدارس‌ بويين‌ زهرا، مشغول‌ تدريس‌ شد. بعد از يك‌ سال‌ تدريس‌، در تابستان‌ سال‌ 1364 براي‌ دومين‌ بار، براي‌ اعزام‌ به‌ جبهه‌ اقدام‌ نمود و اين‌ بار به‌ اشنويه‌ اعزام‌ شد. در اين‌ منطقه‌ بود كه‌ درعمليات‌ قادر شركت‌ نمود و دست‌ چپش‌ براثر اصابت‌ گلوله‌ مجروح‌ گرديد.
اين‌ شهيد از آن‌ جايي‌ كه‌ عاشق‌ جبهه‌ و جنگ‌ بود، نتوانست‌ آرام‌ بگيرد، لذا براي‌ سومين‌ بار، سفر به‌سوي‌ ديار عاشقان‌ نمود و اين‌ بار از واحد بسيج‌ بويين‌ زهرا، به‌ جبهه‌هاي‌ جنوب‌ رهسپار شد و به‌مبارزه‌ با متجاوزين‌ پرداخت‌. مدت‌ زيادي‌ از رفتن‌ او به‌ اين‌ منطقه‌ نگذشته‌ بود كه‌ در بيست‌ و هفتم‌خرداد ماه‌ 1365، در جبهه‌ي‌ فاو هدف‌ گلوله‌هاي‌ دشمن‌ بعثي‌ قرار گرفت‌ و به‌ فيض‌ شهادت‌ نايل‌ آمد.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌ي‌ شهيد پسنديده‌ كه‌ آنرا در پادگان‌ قدس‌ شهر سنندج‌ به‌ تاريخ‌ 31/4/1364 به نگارش در آورده‌، مي‌خوانيم‌: «...به‌نام‌ خداوند بخشنده‌ مهربان‌. خداوندي‌ كه‌ حي‌ است‌ و قادر، تواناست‌ و حاضر، كريم‌ است‌ ورحيم‌... حال‌ اي‌ انسان‌ چرا خلق‌ شده‌اي‌؟ از براي‌ چه‌ به‌ اين‌ جهان‌ آمده‌اي‌؟ آيا هدفي‌ در آفرينشت‌ نهفته‌ است‌؟
جوابش‌ روشن‌ است‌، زيرا انسان‌ در اين‌ جهان‌، سير كمالي‌ دارد و هدف‌ آفرينش‌ هم‌ به‌ كمال‌ رسيدن ‌است‌... اي‌ عزيزان‌ بدانيد، رمز پيروزي‌ اسلام‌ و مسلمين‌، در سايه‌ وحدت‌ است‌ و هرگز متفرق ‌نشويد و چنگ‌ به‌ حبل‌ و ريسمان‌ الهي‌ بزنيد... در پايان‌ از پدر و مادرم‌، خواهرانم‌ و برادرم‌ و زن‌داداشم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ مرا حلال‌ كنند و براي‌ آمرزش‌ من‌ دعا كنند و...».